خداحافظی عطر سلطان عنبر
عطر "سلطان عنبر" از سرژ لوتنس، الویس پریسلی عطرهای عنبر است - دیگر تولید نمیشود، اما تأثیرش هنوز هم در همه جا احساس میشود. این ترکیب هیجانانگیز از رزینها با گیاهان معطر خشک، الهامبخش بسیاری از عطرهای عنبر بعدی مانند "میتزاح" از دیور، "عطر مطلق عنبر" از تام فورد، و حتی گوشه کوچکی از "لوییون" از شانل بوده است، هرچند شانل هرگز این را به زبان نمیآورد.
چرا گفتم "دیگر تولید نمیشود"؟ دو دلیل دارد. اول اینکه، من آخرین قطرههای بطری خودم را به تازگی تمام کردهام. دوم اینکه، با وجود اینکه رایحهای قوی و پربار دارد (#زندگیخشونتطلب)، ماندگاری "سلطان عنبر" روی پوست به طرز شگفتانگیزی کم است.
با این حال، "سلطان عنبر" برای من همیشه بوی باشکوهی خواهد داشت. بوی آن مثل بچهای دوستداشتنی است که از ترکیب یک درخت کریسمس و یک تکه شکر قهوهای به وجود آمده باشد. مثل رزینی طلایی به نظر میرسد که در یک روز گرم روی پوست شما ذوب میشود و سپس دوباره سفت میشود مانند یک لایه لاک. هم روشن است و هم تاریک، بوی نفسگیر آن ترکیبی از کتابهای گرد و خاکی، گیاهان آفتابخورده، بخور سوخته و چوب صیقلی است.
حالا که آخرین قطرههای "سلطان عنبر" را هم مصرف کردهام، به "میتزاح" از دیور مثل تکه آخر پیتزا خیره شدهام. همچنین به خودم اطمینان میدهم که در نبود "سلطان عنبر"، همیشه میتوانم از "مادر" این سبک عطرها (شالیمار، طبق گفته لوکا تورین) استفاده کنم. اما خب! "سلطان عنبر" یک جذابیت خاص و دستساز دارد که کاملاً با شالیمار متفاوت است، و من دلم برایش تنگ خواهد شد. بالاخره، هرچند موسیقی الویس مطمئناً مدیون کارل پرکینز و لیتل ریچارد بود، اما هیچ کس نمیتوانست مثل الویس باسنهایش را تکان دهد.