سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وکیل حقوقی کیست

 

وکیل حقوقی کیست ؟

با پذیرفتن وکالت ، وکیل به طور ضمنی ملتزم به اجرای مفاد آن می شود. او می تواند هرگاه بخواهد استعفا دهد و پیمانی را که با موکل دارد برهم زند ولی تا زمانی که رابطه حقوقی باقی است باید آن را محترم بشمارد. اختیاری که وکیل از این راه به دست می آورد ناشی از تراضی با موکل و محدود به مفاد آن است.

 

وکلا اصولا در همه زمینه ها اعم از حقوقی و کیفری و حسبی میتوانند قبول وکالت نمایند و محدودیتی در این خصوص در ایران ندارند. اما در رویه عملی شاهد این موضوع هستیم که برخی وکلا در زمینه های حقوقی عملکرد و نتیجه بهتری را ارائه میدهند و برخی در زمینه کیفری اثربخشی بهتری دارند .

این موضوع میتواند علل مختلف داشته باشد از جمله تجارب عملی بیشتر آن وکیل در آن حوزه برحسب علاقه یا پرونده های معاضدتی، یا ممکن است ادامه تحصیل در شاخه های معین باعث شکوفایی در عرصه های حقوقی شود .

بطور کلی وکلایی که وکالت در امور حقوقی از جمله، خرید و فروش، اجاره، انعقاد عقود معین و نامعین، امور حسبی، خانواده، معاملات بین اشخاص حقوقی و بین اشخاص حقیقی و حتی انجام این معاملات ر عرصه های بین المللی، امور راجع به شرکت های منحصر در قانون تجارت یا شرکت های مدنی، مطالبه ضرر و زیان و هر امری که جدا از شاخه کیفری و جزایی می باشد را انجام دهند وکیل حقوقی نامیده میشوند.

لازم به توضیح است که قبول وکالت در امور حقوقی مانع از قبول وکالت در زمینه های جزایی نمیباشد.
اجرای مقررات عامه وکالت در همه امور باید اجرا شود از جمله مسئولیت ها و رعایت مصلحت وکیل و رعایت حدود وکالت و حفظ اموال موکل.

 

موکل نیز بای هزینه اجرای وکالت را بپردازد زیرا کاری است که به دستور و به سود او انجام میشود. پرداخت هزینه منوط به حصول نتیجه مورد نظر موکل نیست . پس اگر وکیلی به منظور فروش کالایی یا دفاع از موکل به مسافرت رود، و موفق نشود یا در دعوا شکست بخورد موکل نمیتواند از پرداختن هزینه مسافرت خودداری کند همچنین لزومی ندارد که هزینه ها به دیگران پرداخت شده باشد .

اثبات صرف هزینه ها یا انجام دادن کاری که مستلزم پرداخت اجرت استبرطبق قواعد عمومی با وکیل است که ضمن دادن حساب مدت وکالت انجام میشود ماده 675 قانون مدنی مقرر میدارد موکل باید تمام مخارجی را که وکیل برای انجام وکالت خود نموده است و همچنین اجرت وکیل را بدهد مگر اینکه در عقد وکالت طور دیگر مقرر شده باشد.

 

تعهدات وکیل نسبت به موکل شامل چه مواردی می شود؟ 

اجرای موضوع وکالت: وکیل ملتزم به اجرای وکالت در حدود اختیار خود می باشد. لذا وی تعهد دارد که مورد وکالت را اجرا نماید و نمیتواند به بهانه آن که وکالت عقدی جایز است از اجرای تعهدات خود سرباز بزند. زیرا عقد جایز مادام که فسخ نشده است طرفین آن متلزم به اجرای مفاد عقد می باشند. در صورتی که وکیل از اجرای موضوع وکالت خودداری نماید و این امر موجب ورود خسارت به موکل شود برای وکیل مسئولیت قراردادی ایجاد می شود و او باید خسارت وارده به موکل را جبران نماید.

 

حدود اختیارات وکیل در وکالتنامه :

وکیل متعهد است در حدود وکالت عمل نماید یعنی در حدود اختیاراتی که برای او در وکالت تعیین شده است اقدام کند یا در حدود عرف و عادت مبادرت به انجام موضوع وکالت کند. برای مثال: اگر وکالت مقید است و برای انجام امر یا امور خاص مانند بیع یا معاوضه ، وکالت داده شده فقط در همان امری که وکالت اعطا شده وکیل اختیار و اذن دارد و یا اگر وکالت مطلق است حدود اختیار او اداره کردن مورد وکالت است نه تصرف حقوقی مانند هبه کردن یا فروختن متعلق وکالت.

 

وکیل حقوقی | وکیل | موسسه حقوقی | اختیارات وکیل نسبت به موکل

 

وکیل اگر از حدود وکالت خارج شود عمل وی فضولی محسوب شده و غیرنافذ است. برای مثال اگر الف به شخص ب وکالت در اجاره دادن خانه خود بدهد اما وکیل مبادرت به فروش خانه به ج نماید، بیع منعقده فضولی و غیرنافذ است.

حفظ اموال موکل:

وکیل امین موکل است زیرا موکل با اذن و اختیار خود به موجب قرارداد وکالت مال یا اموال خود را به او سپرده است. بنابراین اصل بر عدم مسئولیت وکیل است. لذا اگر مال مورد وکالت در نزد او تلف یا ناقص یا معیوب شود وی ضامن نیست مگر آنکه تقصیر نموده باشد. هر جا بر اثر تقصیر وکیل خسارتی به موکل وارد شود وی ضامن آن می باشد.

در این باره ماده 666 قانون مدنی مقرر میدارد: هرگاه از تقصیر وکیل خسارتی به موکل متوجه شود که عرفا وکیل مسبب آن محسوب می گردد مسئول خواهد بود.در صورتی که وکیل در انجام موضوع وکالت تقصیر نماید وکالت منفسخ نمیشود  و او تنها ضامن خسارات وارده به موکل می باشد.

 

رعایت مصلحت و غبطه موکل:

وکیل متعهد است در انجام وکالت ، مصلحت و غبطه موکل را رعایت نماید. در این مورد ماده 667 قانون مدنی مقرر می دارد: وکیل باید در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را مراعات نماید. بنابراین وکیل به مانند امینی دلسوز بایست مصلحت و غبطه موکل خود را در انجام وکالت رعایت نماید.

 

عدم رعایت مصلحت موکل توسط وکیل 

در خصوص اثر عدم رعایت مصلحت موکل توسط وکیل حالت های ذیل قابل تصور است:

الف) در موردی که وکیل به عمد مصلحت موکل را نادیده بگیرد: عمل او فضولی محسوب شده و غیر نافذ است.

ب) در موردی که بدون تقصیر وکیل مصلحت موکل رعایت نشود: یعنی وکیل تمام احتیاط های لازم را انجام بدهد و در حدود متعارف عمل نماید اما مصلحت موکل در انجام عمل حقوقی رعایت نگردد عمل وکیل نافذ است و ضامن خسارات وارده به موکل نیست زیرا او امین است و امین در صورت تقصیر ضامن می باشد

ج) در موردی که وکیل با تقصیر غیر عمد خود مصلحت وکیل را رعایت ننماید: بنابر نظر اقوی عمل وکیل نافذ است ولی او ضامن خسارات وارده به موکل است.

 

وکیل حقوقی | وکیل | موسسه حقوقی | اختیارات وکیل نسبت به موکل

 

 

در فرضی که در وکالتنامه به وکیل اخطار داده شود که هرگونه صلاح و مقتضی میداند وکالت را انجام دهدو یا آورده شود مورد وکالت  را می تواند  با هر قیمتی بفروشددر این مورد نیز وکیل موظف به رعایت مصلحت موکل می باشد بنابراین اگر الف به شخص ب وکالت د فروش خانه خود را با هر قیمتی بدهد ولی وکیل خانه را نصف قیمت حقیقی آن بفروشد به دلیل عدم رعایت مصلحت و غبطه موکل بیع غیرنافذ است.

 


شرایط و موارد ایجاد عقد قرض

شرایط و موارد ایجاد عقد قرض کدام است؟

از مغهوم ماده 651 ق. مدنی چنین بر می آید که اگر برای ادای قرض به وجه ملزمی اجل تعیین نشده باشد مقرض می تواند هرگاه بخواهد طلب خود را از مقترض بخواهد. از سوی دیگر همه پذیرفته اند که مقترض در پرداخت دین آزاد است و هر زمان که بخواهد می تواند آن را بپردازد و حتی اختیار دارد بجای مثل مالی که به او تملیک شده است عین آن را به مقرض پس بدهد. بنابراین ممکن است ادعا شود که قرض در حقوق مدنی ما عقدی جایز است و دو طرف را پایبند نمیسازد.

ولی این ادعا را نباید پذیرفت زیرا مقصود از لازم بودن عقد این است که دو طرف به مفاد آن پایبند باشند و نتوانند پیمانی را که بسته اند بر هم زنند. مفاد هقد قرض این است که مالی به مقترض تملیک شود و او ملتزم باشد که مثل آنچه را به وام گرفته پس بدهد.

 

در صورت نیاز به مشاوره حقوقی با ما در تماس باشید.

 

این آثار را هیچ یک از دو طرف نمی توانند از بین ببرند. مورد قرض به وام گیرنده تملیک شده و مال او است و به همین جهت وام دهنده حق ندارد عین آن را از او بخواهد. مقترض نیز حق ندارد از پرداخت مثل مالی که گرفته است خودداری کند یا تملیک انجام شده را برهم بزند. درست است که وام گیرنده میتواند عین مالی را که به او تملیک شده است در مقام تادیه طلب به وام دهنده دهد ولی این اختیار به معنی امکان فسخ عقد قرضنیست.

 

عقد قرض

شرایط و موارد ایجاد عقد قرض | قرض | مقرض | عقد قرض | فسخ عقد قرض

 

زیرا هر مدیونی در انتخاب مصداق مالی که برای ادای دین میپردازد آزاد است پس می تواند مث مالی را که به او تملیک شده انتخاب کند و به طلبکار بدهد.امکان رجوع وام دهنده برای مطالبه مثل مالی که به وام گیرنده پرداخته است منافاتی با ازوم عقد قرض ندارد.

زیرا مبنای پیمان دو طرف این است که مقترض مدیون رد مثل مال شود و او نیز مانند هر مدیون دیگر باید پس از رجوع طلبکار آن را بپردازد. مگر اینکه مهلت ویژه ای برای پرداختن دین شرط شده باشد.

 

تفاوت عقد قرض با عقد عاریه چیست؟

همانگونه که اشاره شد تملیکی بودن قرض به کلی آن را از مفهوم عاریه دور ساخته است. در عاریه مالکیت عاریه دهنده محفوظ می ماند و مستعیر مأذون می شود تا از مال او استفاده کند. به همین جهت مستعیر حق ندارد مال مورد عاریه را تلف کند باید آن را به عنوان امین معیر نگاه دارد و هرگاه مالک بخواهد آن را پس بدهد. پس طبیعی است که عاریه تنها در مورد اموالی ممکن است که انتفاع از آنها با بقای عین ممکن باشد و در اثر بهره برداری از بین نرود. ( مواد 635 و 637).

 

بخوانید در مورد : عقد عاریه

 

ولی در قرض مال موضوع قرارداد به مقترض تملیک می شود. او برای مصرف کردن و از بین بردن وام میگیرد و مانند هر مالک دیگر حق دارد آنچه را به دست آورده از بین ببرد و به دلخواه در آن تصرف کند. تعهد وام گیرنده برخلاف مستعیر ناظر به حفظ مال و رد عین آن نیست. ملتزم میشود که مثل آنچه را وام گرفته است به مقرض بدهد. بنابراین گرفتن عین مالی که به وام گیرنده انتقال یافته به منزله سلب مالکیت و تصرف در مال دیگران است. و به همین دلیل نیز خواهیم دید که عقد قرض برخلاف عاریه در حدود مفاد خود عقدی لازم است یعنی پس از تحقق عقد وام دهنده تنها حق مطالبه مثل مال را دارد و عین به ملکیت قاطع وام گیرنده در می آید.

 

از اوصاف عقد قرض میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

1)تملیکی بودن 
2)رضایی بودن
3)معوض بودن
4)لازم بودن در حدود مفاد خود

 

از مجموعه مقالات موسسه حقوقی حامی دادگستر ساعد در صورت سوال در مورد این مطلب یا وکیل حقوقی با ما در تماس باشید.



ثبت نقل و انتقال سهام در شرکتهای سهامی خاص

ثبت نقل و انتقال سهام در شرکتهای سهامی خاص

در نقل و انتقال سهام در شرکتهای سهامی خاص متفاوت از نقل و انتقال سهم الشرکه در شرکتهای دیگر است .
در این نوع شرکت تمامی سهامداران می بایست مالیات خودرا پرداخت نموده و بعد نقل و انتقال سهام صورت بگیرد
در این نوع شرکت سهام هم با نام هست و هم بی نام که سهام با نام در دفتر شرکت ثبت میشود.
نقل و انتقال سهام در شرکت سهامی خاص بصورت ازادانه صورت میگیرد مگر اینکه ترتیب دیگری در این باره در 
در اساسنامه یا در جلسات هیت مدیران اتخاذ گردیده باشد .

نحوه ثبت نقل و انتقال سهام در شرکتهای سهامی خاص

هرگاه سهامدارانی که قصد انتقال سهام خود را داشته باشند  چه انکه بخشی از سهم خود یا تمام آن را به دیگری واگذار نمایندباید به در فرم مخصوص دارایی میزان نقل و انتقال را با نام و مشخصات طرفین به همراه یک نسخه از صورتجلسه با موضوع نقل و انتقال در آن درج گردیده  به تنظیم نمایند و با مراجعه به اداره مالیات و ممیز شرکت مفاصاحساب نقل و انتقال سهام را اخذ نمایند و پس از آن برای ثبت نقل و انتقال سهام (صورتجلسه)  در اداره ثبت شرکتها و موسسات غیر تجاری اقدام نمایند.
نکته :برگه مفاصاحساب اداره مالیات به همراه مدارک شناسایی سهامداران جدید شرکت کفایت میکند .

 

ثبت نقل و انتقال سهام شرکت های سهامی خاص | ثبت شرکت | نحوه ثبت نقل و انتقال سهام در شرکتهای سهامی خاص | مدارک مورد نیاز ثبت نقل و انتقال سهام | نقل و انتقال سهام

نکته :

در شرکتهای سهامی خاص میزان سهام و صورتجلسه نقل و انتقال سهام اگهی نمیشود و ملاک میزان سهام سهامدارن همان صورتجلسه تغییرات مبنی بر نقل و انتقال سهام می باشد.
که حتما می بایست یک نسخه از صورتجلسه در شرکت بایگانی شود

نکته که همیشه یاداوری میکنم سعی نمایید کلیه صورتجلسات را حداقل در سه نسخه تنظیم بفرمایید که یک نسخه حتما در بایگانی مدارک شرکت باشد.

 

ثبت نقل و انتقال سهام شرکت های سهامی خاص | ثبت شرکت | نحوه ثبت نقل و انتقال سهام در شرکتهای سهامی خاص | مدارک مورد نیاز ثبت نقل و انتقال سهام | نقل و انتقال سهام

 

مدارک مورد نیاز ثبت نقل و انتقال سهام

 * صورتجلسه برای نقل و انتقال سهام 
* مدارک شناسایی انتقال و کلیه سهامداران و اعضای هیت مدیره 
* و میزان سرمایه ى اولیه شًرکت
* مدارک یا مجوزهایی که باید انتقال دهنده یا انتقال دهندگان بایدبه سازمان مربوطه
* روزنامه رسمی تاسیس  
* اخرین صورتجلسه نقل و انتقال سهام
* مفاصا حساب اداره مالیات برای نقل و انتقال سهام (گواهی واریز مالیات نقل و انتقال سهام )

https://www.reddit.com/user/aliyaghoobi/posts/

https://xoops.ec-cube.net/userinfo.php?uid=248523#



انواع احکام قضایی در دادگاه های حقوقی چگونه است

انواع احکام قضایی در دادگاه های حقوقی چگونه است

 در شاخه :دعاوی حقوقی

انواع احکام قضایی در دادگاه های حقوقی چگونه است

انواع حکم دادگاه ها کدام است؟

 

حکم اعلامی و تاسیسی :

حکم اعلامی حکمی است که وضعیت حقوقی جدیدی ایجاد نمیکند ، بلکه وضعیتی که در گذشته وجود داشته به موجب آن احراز و اعلام می گردد مانند حکم محکومیت خوانده به پرداخت دین و اما حکم تاسیسی حکمی است که با صدور آن وضعیت حقوقی جدیدی به وجود می آید مانند حکم ورشکستگی تاجر.

 

 

 

 

 

انواع احکام قضایی در دادگاه های حقوقی چگونه است ، انواع احکام قضایی 

 

حکم حضوری و غیابی :

به موجب ماده 303 آیین دادرسی مدنی حکم دادگاه حضوری است مگر اینکه خوانده یا وکیل یا قایم مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاع ننموده باشد و یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد.

 

 

 

تفاوت رای و حکم

باید توجه داشت که دادگاه در صورتی میتواند نسبت به رسیدگی و صدور حکم غیابی اقدام نماید که ابلاغ به طور صحیح یعنی واقعی یا قانونی صورت گرفته باشدچرا که اگر ابلاغ به طور صحیح انجام نشده باشد تشکیل جلسه ی دادرسی و صدور رای ممنوع خواهد بود و اگر رای بدین شکل صادر شده باشد قابل فسخ و نقض خواهد بود . رای تقسیم میشود به حکم و قرار که هر کدام احکام جداگانه دارند.

 

در عین حال عدم حضور خوانده و یا عدم دفاع مانع صدور رای به نفع خواهان نیست چون که برای اینکه خوانده غایب محکوم شود کافی است دادخواست شرایط قانونی را داشته باشد و دعوا مسموع باشد و دعوا با توجه به دلایل و مستندات وارد باشد.

 

 https://torgi.gov.ru/forum/user/profile/714195.page

 

 

 

انواع احکام قضایی در دادگاه های حقوقی چگونه است؟

 

 

 

در صورتی که خواندگان متعدد باشند و یکی از آنها دست کم در یک جلسه دادگاه حاضر شده و یا لایحه تقدیم نموده و یا دادخواست به او ابلاغ واقعی شده باشد اما خواندگان دیگر چنین وضعی نداشته باشند در این صورت دادگاه به دعوای مطروحه نسبت تمامی خواندگان رسیدگی می کند و وضعیت هر یک از خواندگان جداگانه مورد بررسی قرار گرفته و با در نظر گرفتن معیار حکم غیابی حکم صادره نسبت به هر یک تشخیص داده می شود .بنابر این حکم صادره علیه خوانده یا خواندگانی که حاضر نشده باشند و یا لایحه تقدیم ننموده باشند و دادخواست به او ابلاغ واقعی نشده باشد غیابی و نسبت به خواندگان یا خوانده دیگر حضوری شمرده می شود.

 

حکم قطعی و غیرقطعی  ، انواع احکام قضایی 

حکم قطعی حکمی است که قابل واخواهی و تجدیدنظر نمی باشد. تمام احکام حضوری صادره از دادگاه تجدیدنظر استان نیز قطعی است. در مورد آرای شورای حل اختلاف چنانچه حکم در اصل قابل دادخواهی و یا تجدیدنظر بوده و در مهلت نسبت به آن شکایت نشده باشد قطعی می شوند.احکام قطعی لازم الاجرا می باشد.حکم زمانی قطعی محسوب میشود که یا از آن تجدیدنظر خواهی نشده باشد یا اگر قابل تجدید نظر خواهی باشد.

 

 

 

شرایط صدور حکم قطعی ، اعتبار حکم قطعی ، انواع احکام قضایی 

منظور از اعتبار حکم قطعی حکمی که قابل اجرا میباشد و دیگر قابل اعتراض نیست .حکم قطعی حکمی است که از طرق عادی یعنی با واخواهی و تجدید نظر خواهی قابل شکایت نباشد .

بدین معنا که یا از اول قابل شکایت نبوده یا مانند حکم حضوری در دعوای مالی به خواسته سه میلیون ریال زیرا دعوای مالی هنگامی قابل تجدیدنظر است که بیش از سه میلیون ریال باشد.

 

 

 

یا اینکه حکم قابل شکایت بوده و از آن شکایت شده و قطعی شده باشد مانند حکم غیابی که از دادگاه تجدید نظر صادر و پس از آن واخواهی شده است یا اینکه قابل شکایت بوده و در مهلت مقرر از آن شکایت نشده باشد ماده 364 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می دارد در مواردی که رای دادگاه تجدید نظر مبنی بر محکومیت خوانده باشد و خوانده یا وکیل او در هیچ یک از مراحل دادرسی حاضر نبوده و لایحه دفاعی و یا اعتراضی هم نداده باشند رای دادگاه تجدید نظر ظرف مدت 20 روز پس از ابلاغ واقعی به محکوم علیه یا وکیل بود قابل اعتراض و رسیدگی در همان دادگاه تجدید نظر میباشد رای صادره قطعی است.

 

 

 

مهلت واخواهی از احکام غیابی ، انواع احکام قضایی 

ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی می‌گوید مهلت واخواهی از احکام غیابی برای کسانی که مقیم کشور اند 20 روز و برای کسانی که خارج از کشور اقامت دارند دو ماه از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود مگر این که معترض به حکم ثابت نماید عدم اقدام به واقع خواهی در این مهلت به دلیل عذر موجه بوده است .

 

به موجب ماده 336 قانون آیین دادرسی مدنی مهلت درخواست تجدید نظر اصحاب دعوا برای اشخاص مقیم ایران 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مدت واخواهی است .

 

حکم قطعی در دو امر موثر است: یک) احکام اصول زمانی قابل اجرا هستند که قطعی شده باشند.

 

برتر ماده 1 اجرای احکام مدنی هیچ حکمی از دادگاه های دادگستری به موقع اجرا گذارده نمی‌شود مگر اینکه قطعی شده یا قرار اجرای موقت آن در مواردی که قانون معین می‌کند صادر شده باشد احکام در تصرف و توقف از حکم ماده یک قانون اجرای احکام مدنی استثنا می‌باشد من قبل از قطعیت قابل اجرا هستند ماده 22 قانون احکام دادگاههای دادگستری وقتی به موقع اجرا گذارده می شود که به حکم به محکوم علیه یا وکیل یا قائم مقام قانونی او ابلاغ شده و محکوم علیه یا نماینده و یا قائم مقام قانونی او این تقاضا را از دادگاه به نماید.

 

 

 

 

 

زمانی با به عهده دادرسی باز می‌شود که حکم قطعی شده باشد پس اگر حکمی بتواند هم مورد تجدیدنظر قرار گیرد و هم در آنجاها تعادل دادرسی وجود داشته باشد در این فرض اعاده دادرسی ممکن نیست که این که حکم هنوز قطعی نشده است به بیان دیگر هنگامی طرقبه شکایت نسبت به آنها را ممکن است که قطعی شده باشند نسبت به احکامی که قطعیت یافته ممکن است به جهات زیر درخواست اعاده دادرسی شود این نص ماده 426 است.

 

 

 

چه زمانی حکم قطعی می شود ، تفاوت حکم نهایی و قطعی

پس از تجدید نظر خواهی حکم قطعی صادر میشود. حکم زمانی نهایی محسوب میشود که باب فرجام خواهی به آن بسته است. یعنی قاضی بعد از صدور این حکم فراغ میابد.حکم زمانی قطعی است که یا نسبت به آن واخواهی یا تجدیدنظر خواهی نشده باشد.

 

 

 

 

 

یا زمانی است ک نسبت به آن اعتراض شده و از مرجع تجدید نظر رای صادر بشه که این رای قطعی است.حکم زمانی نهایی میشه که تو دیوان عیر قابل اعتراص باشه یا اعتراض بشه و تو دیوان عالی ابرام(تایید)بشه چون دیگه قابل فرجام خواهی نیست میگویند که حکم ‌نهایی شده است.

 

 

 

حکم نهایی و غیر نهایی ، انواع احکام قضایی 

حکم نهایی حکمی است که قابل فرجام خواهی نباشد در موارد استثنایی حکم در صورتی اجرا می شود که نهایی باشد مانند ماده 22 قانون ثبت. 

 

 

 

شرایط صدور حکم نهایی چیست ، انواع احکام قضایی 

حکم نهایی حکمی است که قابل رسیدگی فرجامی نیست بدین معنا که از ابتدا قابل فرجام خواهی نبوده و یا قابل فرجام خواهی بوده لیکن در مهلت قانونی از آن فرجام خواهی نشده است و یا اینکه قابل فرجام بوده و در مهلت از آن فرجام خواهی شده و در دیوان عالی کشور ابراز گردیده است.

 

 

 

 

 

تبصره ماده 22 قانون ثبت مقرر می دارد حکم نهایی عبارت از حکمی است که به واسطه طی مراحل قانونی و یا به واسطه انقضای مدت اعتراض و استیناف و تمیز دعوایی که حکم آن موضوع صادر شده از دعاوی مختومه محسوب می‌شود.

 

ماده 33 حمایت خانواده مقرر میدارد مدت اعتبار حکم طلاق شش ماه پس از تاریخ ابلاغ رای فرجامی یا انقضای مهلت فرجام خواهی است هرگاه حاکم طلاق از سوی زوج به دفتر رسمی ازدواج و طلاق تسلیم شود و در صورتی که زوج ظرف یک هفته از تاریخ ابلاغ مراتب در دفترخانه حاضر نشود.

 

 

 

در صورت سوال  در مورد  احکام  قضایی  با ما در تماس باشید.

 

 

سردفتر به زوجین ابلاغ می‌کند برای اجرای صیغه طلاق با و ثبت آن در دفترخانه حاضر شود در صورت عدم حضور زوج و عدم اعلام نظر از سوی وی با امتناع او از اجرای صیغه طلاق جاری و ثبت می‌شود و مراتب به زوج ابلاغ می گردد در صورت اعلام از سوی زوج یک نوبت دیگر به ترتیب مذکور از طرف این دعوت به عمل می آید.

 

چند مثال برای احکام نهایی :

احکام مالی حضوری دادگاه بعدی در دعاوی به خواسته 3 میلیون ریال قطعی و نهایی است.

احکام مالی حضوری دادگاه تجدید نظر قطعی و نهایی است .

حکم در دعوای طلاق اگر حضوری باشد و از دادگاه تجدید نظر صادر شده باشد قطعی و غیر نهایی است.

احکام غیابی دادگاه تجدید نظر در دعوای تصرف عدوانی غیر قطعی و نهایی است

 

 

 

حکم لازم الاجرا و غیر لازم الاجرا:

حکم لازم الاجرا حکمی است که چنانچه محکوم علیه به مفاد آن عمل نکند مامورین اجرا ی احکام دادگستری به درخواست محکوم له با به کار گیری قوه قهریه مفاد آن را به محکوم علیه تحمیل میکنند.

 

 

 

در صورت سوال در مورد مطلب ، انواع احکام قضایی در دادگاه های حقوقی چگونه است ، یا نیاز به وکیل حقوقی با موسسه حقوقی حامی دادگستر ساعد در تماس باشید.


شروع به جرم چیست؟

 

شرایط و موارد شروع به جرم | شروع به جرم | شروع به جرم چیست

شروع به جرم چیست

شروع به جرم عبارت است از اینکه شخص قصد ارتکاب جرم را به ذهن خود آورده و برای این امر تهیه مقدمات نیز کرده و وارد عملیات اجرای جرم نیز شده است ولی عاملی خارج از اراده وی مانع تحقق جرم شده است . با ما همراه باشید با ادامه مقاله شرایط و موارد شروع به جرم.

 

قانونگذار در ماده 122 قانون مجازات اسلامی شروع به جرم را اینگونه تعریف کرده است هر کس قصد ارتکاب جرمی کرده و شروع به اجرای آن نماید را که به واسطه عامل خارج از اراده او قصد معلق بمانند به عبارت دیگر شروع به جرم یعنی عملیات اجرایی جرم رفتاری که به منظور عملی نمودن قصد مجرمانه انجام داده لیکن به جهت مانع خارجی به تحصیل نتیجه مورد نظر منتهی نگردیده است.

 

چه زمانی شروع به جرم کیفر دارد؟

 شروع به جرم وقتی مستوجب کیفر است که برای مرتکب آن ضمانت اجرای کیفری پیش بینی شده باشد.

 شروع به اجرای جرم اعمالی متصل به جرم است و بدون ابهام و سپس مجرمانه مرتکب را آشکار میکند.

ماده 122 قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد هر کس قصد ارتکاب جرمی کرده و شروع به اجرای آن نماید لکن به واسطه عامل خارج از اراده او قصدش معلق بمانند به شرح ذیل مجازات می شود.

 

 

مجازات جرم ، شرایط و موارد شروع به جرم

 الف )در جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات حبس ابد یا حبس تعزیری درجه 1 تا 3 از 3 به حبس تعزیری درجه چهار

 ب) در جرایمی که مجازات قانونی آنها قطع عضو یا حبس تعزیری درجه چهار است به حبس تعزیری درجه 5 

پ)در جرایمی که مجازات قانونی آنها شلاق حدی یا حبس تعزیری درجه 5 است به حبس تعزیری یا شلاق یا جزای نقدی درجه شش

 

شرایط و موارد شروع به جرم

 هرگاه رفتار ارتکابی ارتباط مستقیم با ارتکاب جرم داشته لکن جهات مادی که مرتکب از آنها بی اطلاع بوده وقوع جرم غیر ممکن باشد اقدام انجام شده در حکم شروع به جرم است برای تحقق شروع به جرم قصد مجرمانه قبلی برای ارتکاب به جرم یعنی عنصر معنوی ضروری است و لذا در جرایم غیرعمدی و جرایم ناشی از تخلفات از نظامات دولتی فرض شروع به جرم منطقی است زیرا برای تحقق شروع به جرم لازم است .

شخص به قصد ارتکاب جرم خاص دست بزند و به عللی که خارج از اراده او است قصد معلق بماند بنابراین در جرایم غیرعمدی به طور منطقی فرض شروع به جرم منتفی است در جرایم عمدی نیز مجرد قصد ارتکاب جرم شروع به جرم نبوده است بلکه باید همراه با آغاز عملیات اجرایی جرم باشد تا مرتکب مستوجب مجازات باشد. باید در بین عنصر مادی و معنوی تقارن زمانی وجود داشته باشد اعمال مقدماتی نیز اصولاً قابل مجازات نیستند در حالی که عملیات شروع به اجرا ممکن است در مواردی قابل  مجازات باشد.

 

در صورت سوال در مورد این مطلب با موسسه حقوقی حامی دادگستر تماس بگیرید : 88523496